ماندم زکف طعم لب سرخ تو ای یار
در حسرت دیدار دگـــــــــــر بارخ دلدار
گشتی تو عزیز و تو شدی سرور افکار
در بیش و کم زندگیـــــــــم محرم اسرار
سیگار به دستم ، ساقی به کنارم
اکنون تو کجایی شده ام مست تو هشیار
من مست ز خال سیه گونه ی دلدار
آتش تو شدی سوختیم در خوش افــــکار
همراه شب و همدم تو گشته گرفتار
معشوق به شادی شده مجنون شده بیمار
یاد آر سیه ابــــــــر که بوسید تو را یار
عاشق به دعا شد که شوی رحمت عیار
این چهره ی من بود همان عاشق بیمار
دلـــــــداده ی آن معرفـــــــت و مهر گرانبار
من همان تکیه گه ات، دلشوره ی او روز قرار
هـــــــمه آرام شدش تبصره ی بوســه ی یار
عشق من گشت دو صد، پس از، دیدن یار
این دلم پیشکش ات باز بمان در دل یار
:: برچسبها:
شعر ,
عاشقانه ,
خواننده ,
سنتی ,
شاداب ,
مسعود ,
شعر ,
جدید ,
دوستانه ,
مثنوی ,
قصیده ,
غزل ,
جوان ,
پسر ,
دختر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 366
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5